جدول جو
جدول جو

معنی جریک جریک - جستجوی لغت در جدول جو

جریک جریک
صدای سوختن نرمه ی هیزم و سرشاخه های خشک درخت، صدای گردو
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دِ دِ)
حکایت آواز صوت لرزش اعضاء و بهم خوردن استخوانهای بدن. نام آواز بهم خوردن استخوانهای تن در تب لرز. (یادداشت مرحوم دهخدا). دریک و دریک
لغت نامه دهخدا
تصویری از جیک جیک
تصویر جیک جیک
آواز مرغان، سخنی که فهمیده نشود کلام غیر فصیح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جیک جیک
تصویر جیک جیک
آواز مرغان، سخنی که فهمیده نشود، کلام غیرفصیح
فرهنگ فارسی معین
صدای پرندگان کوچک مانند: گنجشک
فرهنگ گویش مازندرانی
پرش و جنبش ناخواسته ی پلک، پرش نبض در قسمتی از بدن، کم کمک
فرهنگ گویش مازندرانی
قطره قطره، کم کم
فرهنگ گویش مازندرانی
از اصوات، صدای جوجه ی پرندگان، ساکت، آرام، صدای مبهم
فرهنگ گویش مازندرانی